تاریخ: ۱۳۹۸/۱۱/۱۷
مرور خاطرات پیشکسوت جمعیت‌هلال‌احمر خراسان رضوی در دهه اول انقلاب
سیدابراهیم زمانیه شهری، مدرس امدادونجات: سخت است که پرچم صلح را در میان خون و باروت افراشته نگه دارید
 

سید ابراهیم زمانیه شهری، مدرس امدادونجات، یکی دیگر از قدیمی‌های جمعیت هلال‌احمر است. ٦٢‌سال دارد و اصالتا گنابادی است. سید ابراهیم پیش از انقلاب با جمعیت هلال‌احمر آشنا شده بود. زمانیه درباره آن دوران می‌گوید: «انقلاب که شد تازه  دیپلم گرفته بودم. علاقه‌مند به امام بودیم و تابع حرف امام. زمانی که جهاد تشکیل شد وارد آن شدیم. پس از مدتی وزارت آموزش‌وپرورش، معلم حق تدریسی جذب کرد و من هم در همان دوره وارد آموزش‌وپرورش شدم.» پس از مدتی بعد از آغاز جنگ، علاقه‌مندی به جمعیت هلال‌احمر، سید ابراهیم را وارد جمعیت هلال‌احمر کرد. البته «سید ابراهیم زمانیه شهری» در دوران پهلوی نیز با جمعی از جوانان گروه امداد را تشکیل داده بود‌. او می‌گوید:«پدرم بازاری بود و اهل گناباد. البته من در جریان انقلاب ساکن شهر مشهد بودم. یک گروه کوچک به نام امداد در مشهد تشکیل داده بودیم. فعالیت گروه به شکل غیرمنسجم بود، اما در بحبوحه انقلاب مثمرثمر بود. پس از انقلاب به سربازی رفتم. در آن دوره دولت موقت اعلام معافیت مازاد کرد، تعدادی از افراد معافیت گرفتند. پس از آن هم وارد آموزش‌وپرورش شدم. آزمون دادم و پذیرفته شدم

پناه پناهندگان عراقی
در دهه پنجاه با روی کار آمدن رژیم بعث در عراق بسیاری از ایرانیان مقیم عراق و بسیاری از عراقی‌های مخالف صدام، از کشور عراق اخراج شدند. جمعیت هلال‌احمر وظیفه رسیدگی به این پناهندگان را داشت. زمانیه یکی‌ از افرادی بود که برای خدمت به این پناهندگان اعلام آمادگی کرد.
 
او می‌گوید: «در تهران ‌سال ٦٠ به‌عنوان مدیر و نماینده جمعیت هلال‌احمر در پناهگاه عراقی‌ها در تهران  و کرج فعالیت خود را آغاز کردم. جمعیت هلال‌احمر آن زمان دو اردوگاه داشت، پارک خرم و اردوگاه باغ سیب کرج.»  او ادامه می‌دهد: « آن زمان مجرد بودم و کاملا وقتم را در اردوگاه سپری می‌کردم. مختصری با زبان در این اردوگاه آشنا شدم

امدادگری در میدان خون و باروت
فعالیت به‌عنوان امدادگر در دفاع مقدس، بخشی دیگر از کارنامه سید ابراهیم زمانیه در جمعیت هلال‌احمر است. او در مورد این فعالیت‌ها می‌گوید: «با آغاز جنگ چند مرتبه در مناطق جنگی به‌عنوان امدادگر حاضر شدم. سخت است که شما در میان خون و باروت پرچم صلح افراشته نگه دارید.» سید ابراهیم از نیروهای امدادگر خط‌شکن است.
 
او در ادامه خاطره‌ای از عملیات بیت‌المقدس نقل می‌کند:  «در این عملیات ١٧ امدادگر بودیم با دو آمبولانس. ما نیروهای خط‌شکن بودیم،یعنی بعد از رزمنده‌ها بلافاصله وارد میدان عملیات می‌شدیم. شب عملیات منطقه بمباران هوایی شد. دو نفر از امدادگران شهید شدند. شهید محمد عباسی پاهایش قطع شده بود.» زمانیه با بغض ادامه می‌دهد: «رژیم بعث به هیچ اصل بشردوستانه‌ای احترام نمی‌گذاشت. مسجد، بیمارستان و پایگاه امدادی را می‌زد
این بخش از حرف‌های «سید ابراهیم» بُریده بُریده است. او می‌خواهد از هم‌رزمان شهیدش حرف بزند و با بغض و اندوه می‌گوید: «بعضی از جو‌ان‌ترها تاب نداشتند، زخم‌ خورده‌بودند، حق داشتند. آنجا من دو مرتبه اصول نهضت را یادآوری کردم. ما مکلف هستیم بدون نگاه به ملیت افراد، خدمت کنیم. این یعنی ما هم پناه‌ جانبازان ایران عزیز و هم مصدومان عراقی هستیم. یادم است در این عملیات نخستین مصدومی که برای نجاتش حاضر شدیم افسری عراقی بود

 برای دیدن این مصاحبه در روزنامه شهروند بر روی لینک زیر کلیک کنید